هنوز فاصله چندانی از تسخیر سفارت امریکا در آبان ماه ۱۳۵۸ توسط دانشجویان پیرو خط امام نگذشته بود که حضرت امام خمینی (ره) در پنجم آذر ماه فرمان تشکیل ارتش ۲۰ میلیونی را صادر فرمودند.
صدور چنین فرمانی در این موقعیت تاریخی به نگاه عمیق و راهبردی حضرت امام و شناخت دقیق تهدیدهای ناشی از کینه و انتقام جویی امریکا نسبت به انقلاب اسلامی ایران و از دست دادن منافع و موقعیت آن در منطقه مهم غرب آسیا برمیگردد که پاسخگویی به تهدیدهای احتمالی تنها با اتکا به مردم و پشتیبانی و مشارکت عملیاتی آنها در سرنوشت کشور مقدور و میسر بود.
مداخله نظامی امریکا در صحرای طبس و کودتای نقاب در بهار ۱۳۵۹ همزمان با تشدید آشوبهای داخلی در مناطق قومیتی و سپس تحمیل جنگ در شهریور همان سال با تحریک و تشویق صدام حسین و حزب بعث عراق علیه نظام نوپای اسلامی که هر کدام به تنهایی میتوانست به فروپاشی نظام منجر شود، درستی و به هنگام بودن این تدبیر و فرمان حکیمانه را به اثبات رساند. به علاوه نقش پررنگ بسیج در عرصه دفاع ۸ ساله در مقابل ارتش حرفهای و مجهز بعثی و حمایت قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای از آن و دست باز صدام برای هرگونه جنایت در جنگ، کارآمدی و اثربخشی بسیج را برای مقابله با تهدید و بحران به اثبات رساند و به عنوان گل سرسبد تمامی نهادها و سازمانهای حاضر در عرصه دفاع مقدس معرفی کرد.
آنگاه که جنگ به پایان رسید، باز این درک راهبردی و عمیق امام راحل بود که بر ضرورت حفظ و دوام بسیج و آمادگی برای حضور در میدانهایی، چون رقابت علمی و فرهنگی تأکید داشت و با معرفی بسیج به عنوان تفکر و فرهنگ هرگونه مرز و چهارچوب قراردادی و سازمانی را برای بسیج و بسیجیان برداشت و بسیجی بودن را به انگیزه و تلاش برای استقلال و دور ساختن چشم طمع بیگانگان برای سلطه بر کشور پیوند زد.
در ادامه خلف صالح ایشان، امام خامنهای با تأکید بر استمرار دفاع و ضرورت حضور بسیج در تمام صحنههای دفاع از ارزشهای انقلاب زمینه بقا و توسعه آن را تقویت فرمود. ایده تشکیل هستههای مقاومت که در دوران دفاع مقدس برای جهان اسلام با الهام از بسیج مردمی ایران پدید آمده بود، در مقابله با اشغالگری صهیونیستها، ابتدا در لبنان و فلسطین شکل گرفت و سپس با به راه افتادن جنگ نیابتی در منطقه و حمله به یمن، به شکلگیری اضلاع جدیدی از مقاومت اسلامی منجر شد که نه تنها به عمر کثیف داعش پایان داد، بلکه حضور اشغالگرانه و مداخله جویانه امریکاییها به موازات آن حیات ننگین صهیونیستها را نیز به چالش کشید. موفقیت هستههای مقاومت مردمی علیه رژیم صهیونیستی و امریکای جنایتکار نه تنها برای ملتها در جهان اسلام الهام بخش بود، بلکه الگوی عملی و موفق برای سایر ملتهای آزاده و کشورهای مورد تهدید نظام استکبار ارائه داده است که سازماندهی انبوه و میلیونی مردم برای مقابله با تهاجم نظامی احتمالی امریکا در ونزوئلا نمونه و مصداق آن در امریکای لاتین به حساب میآید.
در این الگوی دفاع مردمی یا مقاومت مردم پایه، اعتماد به مردم یک اصل مهم و اساسی است که نه تنها زمینه حمایت و پشتیبانی مردم از نیروهای مسلح را فراهم میکند، بلکه به مشارکت مستقیم مردم در عرصه جنگ هم میدان میدهد و امکان اشغال سرزمین را از مهاجم سلب و در صورت اشغال برایش ناامن و پر هزینه میسازد. حضور مردم در طول و عرض جغرافیای سرزمینی و آشنایی و اشراف آنان با موقعیت اقلیمی و جغرافیایی خود، قوتها و ظرفیتهای بیبدیل و بدون هزینهای برای بسیج مردمی فراهم میکند که در اختیار هیچ نیروی نظامی کلاسیک وجود ندارد و یا مهیاسازی آن بسیار پرهزینه است.
بسیج مردمی که تحت عنوان ارتش ۲۰ میلیونی، ایده و فرمانش را حضرت امام خمینی در پنجم آذر ۱۳۵۸ صادر فرمود، امروز نه تنها از مرزهای ایران به منطقه و کشورهای اسلامی گسترش یافته بلکه الهام بخش تمام جامعه بشری برای مقابله با ظلم، تجاوز و اشغالگری شده و زمینه شکلگیری ارتش بین المللی و بدون مرز برای مقاومت در برابر استکبار و ستمگری شده است.
چنین ارتشی را شهید قاسم سلیمانی برای مقابله با جنگ نیابتی، تروریسم تکفیری در سوریه و عراق تشکیل داد و با به کارگیری آن به عمر کثیف داعش پایان داد. این تجربه عملی میتواند الهام بخش تکرار و بازآرایی آن برای دفع شرارتها و تهدیدهای تروریسم صهیونی و تروریسم دولتی امریکا در شرایط لازم به حساب آید.